به گزارش سئو بوی یک پژوهشگر آمریکایی حوزه فناوری با تشریح تاثیرات فرهنگی فناوری های امروزی نظیر شبکه های اجتماعی، اعتقاد دارد که رسانه های اجتماعی کاربران را به شفافیت در مورد زندگی خصوصی خود عادت داده اند.

به گزارش سئو بوی به نقل از مهر، کاربران در جوامع امروزی، هرچه بیشتر با مصادیق مختلف استفاده از پلت فرم های بزرگ اینترنتی زندگی می کنند، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آنها را بیشتر و بهتر لمس می کنند. به عقیده طیف گسترده ای از جامعه شناسان و کارشناسان حوزه فناوری، اثرات مورد اشاره باید بیش ازپیش جدی گرفته شوند و مورد بررسی دقیق تر قرار گیرند.
کریستین روزن – رئیس مجمع دانش، فناوری و فرهنگ در موسسه مطالعات فرهنگ دانشگاه ویرجینیا، طی مقاله ای به مبحث اثرات بی شمار استفاده و افزایش نقش شبکه های اجتماعی در زندگی افراد بر فرهنگ پرداخته است. وی بر این عقیده است که معماری یک پلت فرم اجتماعی، می تواند بر عادات و اندیشه های کاربرانش تاثیر بگذارد. بی گمان خیلی از این تاثیرات صدمه زا هستند و متخصصان کوشش می کنند با برخی پیشنهادات نظارتی با مشکلات ناشی از این فرآیند، دست و پنجه نرم کنند. این در شرایطی است که محدودیت های بسیاری در راه صدور دستورات قانونی وجود دارد و اجبار شرکتهای فناوری به تأمل جدی در مورد عملکرد و تاثیر فعالیتشان می تواند تاثیر حداکثری در کاهش صدمه ها و ارتقای مزایای موجود داشته باشد.
تأثیرات فرهنگی فناوری های امروزی
از زمان شکل گیری تدریجی پلت فرم های شاخصی چون فیس بوک، گوگل و توییتر، تحلیل های مختلفی در مورد تاثیر فرهنگی آنها شکل گرفته است. اغلب روایات خوش بینانه، در این حوزه، مدعی هستند که مانند همه فناوری های بدیع گذشته مثل چاپخانه، تلگراف، رادیو و تلویزیون، جامعه نهایتا در استفاده از اینترنت هم به شکلی تعادل مفید خواهد رسید و اثرات مخرب موجود در اثر استفاده از اینترنت، تنها منحصر به این نوع خاص از تکنولوژی نبوده و چنین مخاطراتی همواره در تعامل فرد با فناوری، وجود داشته است.
رویکرد یاد شده، دیدگاه مورد حمایت پلت فرم ها و مدیران شرکتهای فناوری مستقر در دره سیلیکون است. این دیدگاه در بلندمدت سبب کاهش قوانین محدود کننده پلت فرم ها می شود و اغلب کاربران برای توجیه استفاده افراطی از رسانه های اجتماعی، بیشتر مایل بر پذیرش این دیدگاه هستند.
چرا فناوری های نوین مخرب تراند
این در حالی است که در سالهای اخیر و بعد از وقوع چند حادثه، مانند رسوایی های نقض حریم خصوصی از جانب شرکت ها و حواشی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا، روایتی جدید و واقع بینانه تر در مورد اثرات شبکه های اجتماعی عنوان شد. خیلی از متخصصان در واکنش به وقایع یاد شده، به این نتیجه رسیدند که تاثیرات ناشی از سپری شدن فرآیند سازگاری ما با اینترنت، پدیده ای متفاوت نسبت به فناوری های گذشته است و می تواند بسیار مخرب باشد.
افزایش شتاب رشد شرکتهای متولی فناوری های نوظهور در سالهای اخیر، امری انکارناپذیر است. بعنوان مثال، شرکت گوگل که در سال ۱۹۹۸ تأسیس شد، حالا به موتور جستجوی انحصاری اینترنت بدل شده است. یا فیس بوک که تأسیس آن به سال ۲۰۰۴ بازمی گردد، امروز بیشتر از ۲.۵ میلیارد کاربر فعال دارد. تقریباً همه شهروندان در ایالات متحده از تلفن همراه هوشمند استفاده می نمایند و بیشتر افراد زیر سی سال، ساعت ها از روز خویش را در شبکه های اجتماعی می گذرانند. آمارها نشان داده است که میزان پذیرش فناوری ها از جانب جوامع در مقایسه با دوره های پیشین، سرعتی اعجاب انگیز یافته است.
پلتفرم ها هم در جهت تداوم این روند، سرعت نوآوری را بر هر چیز دیگری اولویت داده اند. شرکت فیس بوک نمونه ای از فرآیند یاد شده به حساب می آید. این شرکت بعنوان یک پلت فرم اجتماعی شروع به کار کرد و به مرور با خرید استارتاپ هایی چون واتساپ و اینستاگرام، مبادرت به توسعه دامنه خدمات خود و ایجاد انحصار شدید در فضای بازار فناوری شد. این در شرایطی است که مارک زاکربرگ در ادامه پروژه بلندپروازانه ارز دیجیتال اختصاصی خویش را هم کلید زد و در صنعت تولید گجت های فناوری هم وارد شد.
برنامه های تشویقی برای کاربران و بروز صدمه های فرهنگی
بی شک رشد و توسعه یک کسب و کار نوآورانه با موانع قانونی مواجه نیست؛ اما شتاب رشد شرکتهای بزرگ فناوری، این سوال را در ذهن بوجود می آورد که برنامه های پلت فرم ها برای تشویق هر چه بیشتر کاربران به گذراندن وقت در فضای مجازی تا چه حد سبب بروز صدمه های فرهنگی خواهد شد.
در طول بیست سال گذشته، فعالیت خیلی از فعالیتهای تجاری به فضای مجازی انتقال یافته است. همین مساله سبب تعطیلی خیلی از فروشگاه های فیزیکی در اثر افزایش تمایل مردم به خرید آنلاین شده است. از طرفی، توسعه پلت فرم های «VoD» هم تحولات بدیعی در صنعت سینما و موسیقی بوجود آورده است. موسسات تبلیغاتی و دفاتر انتشارات هم از دیگر بنگاه های اقتصادی صدمه دیده در اثر توسعه پلت فرم های اینترنتی هستند. گسترش فعالیت ها در بستر اینترنت، گزینه های بیشتری در اختیار مصرف کنندگان قرار داده و درک پلت فرم ها از سلیقه کاربران را زیاد می کند.
وقتی آفلاین بودن معنا ندارد
در سالهای ابتدایی تولد شبکه اینترنت، می توانستیم با اطمینان میان فضای فیزیکی و مجازی تمایز قائل شویم؛ اما در شرایط کنونی، با قدرت یافتن و نفوذ تلفن های همراه هوشمند، عملاً آفلاین بودن برای کاربران بی معنا شده است. به مرور، افزایش زمان صرف شده توسط کاربران در فضای مجازی، تمایل اقشار جوان جامعه به حضور در فعالیتهای جمعی را کاهش داده و کنش فرد در تقابل با مسائل مختلف اجتماعی را به «کمپین های آنلاین» و «هشتگ» زدن در رسانه های اجتماعی محدود ساخته است.
پلتفرم های شاخص جهان مانند فیس بوک در مراکز سیاست گذاری خود، مبادرت به طراحی تجربه کاربری برای کاربران خود می کنند. هدف این برنامه ریزی دقیق، به حداکثر رساندن زمان حضور فرد در پلتفرم، با استفاده از داده های جمع آوری شده از رفتار وی است؛ به عبارت دیگر، شبکه های اجتماعی، محتوای جذاب برای هر کاربر را شناسایی کرده و بیشتر برای فرد نمایش می دهد.
نقش اینفلوئنسرها در شستشوی ذهنی کاربران
علاوه بر تمام موارد ذکر شده، شاید بتوان مهم ترین اثر این پلت فرم ها در جامعه را قدرت فرهنگی آنها در شکل دهی به عادات ذهنی کاربران دانست. یکی از تغییرات چشم گیر ناشی از نظارت مداوم این پلت فرم ها بر رفتار ما، تبدیل اطلاعات بخش عمده زندگی روزمره بیشتر مردم به شکلی داده عمومی است. این سطح از همرسانی اطلاعات شخصی با دیگران، پیش از این در طول تاریخ، هیچگاه در این مقیاس، وجود نداشته است؛ به عبارت دیگر، رسانه های اجتماعی کاربران را به شفافیت در مورد زندگی خصوصی خود عادت داده اند. امری که تا پنجاه سال پیش کاملاً غیرقابل تصور بود.
تحولاتی این چنینی، شناخت ما از حریم خصوصی، تعاملات فردی، تمایل به جلب توجه و درک نسبت به میزان اعتبار پدیده های اجتماعی را تغییر داده است. خیلی از کارشناسان معتقدند که «اینفلوئنسر» های موفق در پلت فرم هایی چون اینستاگرام، درحال شکل دادن به اشکال تازه ای از ارزش های اجتماعی و اخلاقی هستند.
چه باید کرد؟
با پذیرش فرض صحت دیدگاه واقع بینانه در مورد تاثیر فرهنگی پلت فرم های آنلاین، پرسشی بنیادین در ذهن مخاطبان و سیاستگذاران شکل می گیرد: در رویارویی با قدرت یابی فرهنگی شرکتهای فناوری، چه میتوان کرد؟
بحث پیرامون این سوال، همواره به چالش قدیمی ضرورت یا عدم ضرورت تشدید نظارت دولت بر فعالیت پلت فرم ها ختم می شود. تا به امروز، پژوهش های حقوقی بسیاری در مورد نهادها و چارچوب های نظارتی برای محدود سازی فعالیت پلت فرم هایی چون فیس بوک، صورت پذیرفته است و قوانین مختلف تدوین شده برای نظارت بر شرکتهای فناوری، در سطح جهان حاصل همین پژوهشها به حساب می آید.
تلاش های یاد شده، برای ایجاد قوانین موثر و راهگشا در این حوزه، همچنان ادامه دارد و در اکثر جوامع، به واسطه اثرات مثبت به جای مانده از نظارت مفید بر فعالیت شبکه های اجتماعی، پژوهش در مورد افزایش و تداوم این نظارت، همچنان ادامه دارد.


منبع:

You may also like