به گزارش سئو بوی به نقل از مهر، در دوران معاصر، موبایل هوشمند دیگر صرفا ابزاری تکنولوژیک برای برقراری ارتباط صوتی نیست؛ بلکه به امتدادی از سیستم عصبی، حافظه و هویت انسان مدرن تبدیل گشته است. این ابزار جیبی، مرزهای میان فضای خصوصی و عمومی را درنوردیده و به آینه ای تمام نما از رفتارهای اجتماعی، فرهنگی و روانی کاربران بدل شده است. دراین میان، یکی از چالش برانگیزترین و با این وجود جذاب ترین حوزه های مطالعاتی، بررسی تفاوت های جنسیتی در نحوه تعامل با این پدیده است. آیا کلیشه های سنتی در رابطه با «پرحرفی زنان» یا «ابزارگری مردان» در فضای باینری اینترنت هم بازتولید می شوند؟ تحلیل داده های آماری کلان و پژوهش های رفتاری، پرده از واقعیتی پیچیده برمی دارد که در آن، تکنولوژی نه فقط الگوهای رفتاری پیشین را دگرگون کرده، بلکه شکاف ها و تفاوت های جدیدی را هم پدید آورده است.
فراتر از کلیشه زمان؛ کیفیت در مقابل کمیت
نخستین داده ای که در بیشتر پژوهش های آماری خودنمایی می کند، تفاوت در «مدت زمان» حضور در فضای مجازی است. مطالعات نشان می دهد که زنان به صورت میانگین، روزانه دقایقی بیشتر از مردان (حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه) در شبکه های اجتماعی وقت می گذرانند. ضریب نفوذ این شبکه ها در بین زنان هم با اختلاف معناداری بیشتر از مردان است. اما اکتفا به این آمار کمی، ما را در سطح نگه می دارد و به قضاوتی سطحی می رساند که «زنان بیشتر سرشان در گوشی است». برای درک عمیق تر، باید از «زمان» عبور کرد و به «کارکرد» رسید.
پژوهش های روان شناختی نشان می دهند که الگوی مصرف زنان در فضای مجازی، «ارتباط محور» و مبتنی بر «شبکه سازی عاطفی» است. در حالیکه مردان اغلب با نگاهی «اطلاعات محور» و «کارکردگرایانه» وارد این فضا می شوند.
به بیان دیگر، برای زنان، پلت فرم هایی مانند پیامرسان ها و شبکه های تصویری، ابزاری برای تداوم و تعمیق روابطی هستند که در دنیای حقیقی وجود دارند. آنها از این فضا برای مدیریت روابط خانوادگی، حفظ حلقه های دوستی و به اشتراک گذاری تجربیات حسی استفاده می نمایند.
این همان چیزی است که جامعه شناسان از آن بعنوان «کار عاطفی دیجیتال» یاد می کنند؛ تلاشی نامرئی برای گرم نگه داشتن کانون ارتباطات انسانی که اغلب در آمارهای خشک، صرفا بعنوان «وقت گذرانی» ثبت می شود. در مقابل، مردان اینترنت را بیشتر به مثابه یک «دایره المعارف زنده» یا «بازار بزرگ» می بینند؛ جایی برای رصد اخبار سیاسی، تحلیل های اقتصادی و دریافت داده های فنی.
افسانه پرحرفی و پارادوکس مکالمات صوتی
یکی از جالب ترین یافته های پژوهشی اخیر، به چالش کشیدن کلیشه تاریخی «تمایل زنان به صحبت طولانی با تلفن» است. داده های رفتارشناسی نشان می دهند که زنانِ دارای موبایل هوشمند، در مکالمات صوتیِ موبایلی، اغلب کوتاه تر از زمانی که بصورت حضوری با دوستانشان هستند، صحبت می کنند.
تحلیل گران اعتقاد دارند که فقدان نشانه های بصری، زبان بدن و تماس چشمی در مکالمات تلفنی، موجب می شود که رضایت عاطفی مورد نیاز زنان در ارتباطات تأمین نشود. به همین دلیل، زنان به سوی پلت فرم های متنی و تصویری کوچ کرده اند که امکان ارسال ای موجی، عکس و ویدئو را فراهم می کند؛ ابزارهایی که می توانند خلأ احساسیِ نبودِ حضور فیزیکی را بهتر از صدایِ تنها پر کنند. در مقابل، مردان که اغلب مکالمات تلفنی را برای انتقال پیام های کوتاه، دستوری یا هماهنگی های کاری استفاده می نمایند، الگوی ثابت تری را در استفاده صوتی حفظ نموده اند.
الگوی مصرف ایرانی؛ مردان بانکی، زنان جستجوگرِ سبک زندگی
وقتی ذره بین را بر الگوی مصرف کاربران ایرانی متمرکز می نماییم، تفاوت های جنسیتی با وضوح بیشتری و متأثر از نقش های سنتی اجتماعی آشکار می شوند. طبق آمارهای داخلی، مردان ایرانی حاکمان بلامنازع استفاده از «اپلیکیشن های خدمات مالی و بانکی» و «مسیریاب ها» هستند. فاصله استفاده از این ابزارها میان مردان و زنان بسیار معنادار است. این داده ها بازتابی از تقسیم کار سنتی در جامعه است که حالا بشکل دیجیتال درآمده است؛ مرد بازهم مسئول مدیریت تراکنش های مالی و ناوبری در فضای بیرون از خانه شناخته می شود. برای یک مرد ایرانی، گوشی هوشمند در درجه اول یک شعبه بانک سیار و یک نقشه هوشمند برای فرار از ترافیک شهری است.
در سوی دیگر، زنان ایرانی الگوی مصرفی را نشان می دهند که بسیار پیچیده تر و چندلایه تر از کلیشه های رایج است. برعکس تصور عمومی که زنان را صرفا مصرف کننده محتوای سرگرمی می داند، تحقیقات از آن حکایت می کند که زنان ایرانی پیشتازانِ استفاده از «کتاب خوان های الکترونیک»، «پادکست ها» و اپلیکیشن های حوزه «سلامت و سبک زندگی» هستند. این امر نشان دهنده یک عطش پنهان برای یادگیری و خودآگاهی است. فضای مجازی برای خیلی از زنان، تبدیل به دانشگاهی بدون دیوار شده است که در آن مهارت های فرزندپروری، مدیریت سلامت روان و دانش عمومی خودرا ارتقا می دهند. بنابراین، اگر مردان به دنبال «مسیرِ خیابان» در گوشی خود می گردند، زنان اغلب به دنبال «مسیرِ زندگی» و ارتقاء کیفیت زیستِ خود و خانواده هستند.
همچنین در عرصه سرگرمی خالص، یعنی بازیهای دیجیتال (Gaming)، آمارها بازهم به سود مردان سنگینی می کند و تعداد گیمرهای مرد تقریبا دو برابر زنان است. این نشان میدهد که گوشی برای مردان، علاوه بر ابزار کار، یک کنسول بازی همراه برای تخلیه هیجان و رقابت جویی است؛ عنصری که در سبد مصرفی زنان سهم کمتری دارد.
روانشناسیِ حذف و نصب؛ چرا برنامه را پاک می کنیم؟
شاید یکی از عمیق ترین لایه های این تحلیل، بررسی دلیلهای «حذف اپلیکیشن ها» توسط زنان و مردان باشد. این بخش از رفتار کاربر، پرده از اولویت های ذهنی و دغدغه های ناخودآگاه دو جنس برمی دارد.
پژوهش ها نشان می دهند که مردان در رویارویی با اپلیکیشن ها، رفتاری شبیه به یک «مهندس سخت گیر» یا «ناظر امنیتی» دارند. دو عامل اصلی که موجب می شود یک مرد دکمه حذف را فشار دهد، «رابط کاربری ضعیف / دشواری استفاده» و «نقض حریم خصوصی / دسترسی های غیرمجاز» است. مردان تحمل کمتری در مقابل ناکارآمدی فنی دارند و نسبت به سرقت اطلاعاتشان بدبین ترند. آنها بمحض این که احساس کنند برنامه ای کند است یا می خواهد بداند کجاست، آنرا از گوشی خود اخراج می کنند.
اما داستان برای زنان بطورکامل متفاوت می باشد. دلیل شماره یکِ زنان برای حذف برنامه ها، نه فنی است و نه امنیتی، بلکه «محدودیت حافظه گوشی» است. این واقعیت ساده، بار معنایی سنگینی دارد. گوشی موبایل برای زنان، «آلبوم خاطرات» است؛ مخزنی از هزاران عکس و فیلم از فرزندان، مسافرت ها و لحظات ناب زندگی. وقتی حافظه پر می شود، زن ترجیح می دهد یک برنامه کاربردی را حذف کند اما تصاویر خانوادگی اش را پاک نکند. این نوعی فداکاری دیجیتال برای حفظ حافظه جمعی خانواده است. همچنین، زنان کمتر از مردان به سبب مسایل امنیتی برنامه ای را پاک می کنند که این مساله می تواند ناشی از اعتماد بیشتر یا نیاز به آموزش های تخصصی تر در عرصه امنیت سایبری برای این قشر باشد. علاوه بر این، مبحث «فیلترینگ» و در دسترس نبودن سرویس، عاملی است که زنان را زودتر از مردان منصرف و ملزم به حذف برنامه می کند، در حالیکه مردان اغلب سماجت بیشتری برای دور زدن موانع فنی به خرج می دهند.
چندکارگی و اشتیاق به سخت افزار
برخلاف باور قدیمی که تکنولوژی و گجت ها را قلمروی مردانه می دانست، داده های جدید از اشتیاق فزاینده زنان به دستگاههای دیجیتال نظیر تبلت ها و کتاب خوان ها خبر می دهند. اما نکته کلیدی در روش استفاده از این ابزارهاست. زنان استادانِ «چندکارگی» (Multitasking) در عصر دیجیتال هستند. درصد بالایی از زنان اعلام نموده اند که همزمان با تماشای تلویزیون، با گوشی یا تبلت خود هم کار می کنند. این تواناییِ پردازش موازی اطلاعات، زنان را به مصرف کنندگان هوشمندتر و البته سخت گیرتری برای محتوا مبدل کرده است. آنها می توانند در حالیکه در فضای فیزیکی خانه حضور دارند، در فضای مجازی چت کنند و همزمان نیم مروری بر اخبار تلویزیون داشته باشند؛ مهارتی که اغلب مردان در آن ضعف دارند و ترجیح می دهند در لحظه، تنها بر یک نمایشگر متمرکز شوند.
تمام این تفاوت های رفتاری در بستری از قضاوت های اجتماعی رخ می دهد که متاسفانه بازهم سوگیری جنسیتی دارد. جامعه هنوز هم نگاهی دوگانه به «گوشی به دست گرفتن» زنان و مردان دارد. وقتی مردی در مهمانی یا خانه سر در گوشی خود دارد، پیش فرض ذهنی اطرافیان و حتی همسرش این است که او مشغول انجام کاری ضروری، چک کردن ایمیل کاری، بررسی حساب بانکی یا پیگیری اخبار مهم می باشد. این استفاده، نوعی «امتداد شغل» و دارای مشروعیت اقتصادی تلقی می شود.
اما همین عمل برای زنان، اغلب با برچسب هایی نظیر «وقت گذرانی بیهوده»، «اعتیاد به اینستاگرام» یا «غفلت از وظایف خانه» قضاوت می شود. این در حالیست که همانطور که تحلیل شد، آن «وقت گذرانی» ظاهری، اغلب شامل مدیریت روابط فامیلی، یادگیری نکات تربیتی، یا حتی خریدهای آنلاین برای منزل است که قسمتی از مدیریت مدرن خانه شمرده می شود. این قضاوت ناعادلانه، فشاری نامرئی بر زنان وارد میکند که حتی در ساعات استراحت خود هم بابت استفاده از تکنولوژی احساس گناه کنند.
علاوه بر این قضاوت ها، زنان در فضای مجازی با پدیده ای به نام «خشونت سفید» هم مواجه اند. بااینکه ضریب نفوذ آنها در شبکه های اجتماعی بالاست، اما احساس امنیت روانی پایین تری را گزارش می کنند. مزاحمت های کلامی، نظارت های وسواس گونه و فضای مسموم برخی پلت فرم ها، سبب شده است زنان محتاط تر عمل کنند و بیشتر از مردان به استفاده از صفحات خصوصی (Private) و دایره های بسته دوستان روی بیاورند.
ضرورت باز تعریف سواد دیجیتال
در نهایت، مرور و تحلیل این داده ها ما را به این نتیجه می رساند که پرسش «زنان بیشتر استفاده می نمایند یا مردان؟» سوالی انحرافی است. مساله اصلی، تفاوت در «زیست جهان» دیجیتال دو جنس است. تکنولوژی برای مردان ایرانی بازهم حکم یک «جعبه ابزار پیشرفته» را دارد که برای حل مسایل بیرونی (مالی، مکانی، خبری) به کار می رود. اما برای زنان، این تکنولوژی حکم «پنجره ای به جهان» و «ریسمانی برای اتصال» را پیدا کرده است.
آنچه امروز بالاتر از هر زمان دیگری ضروری به نظر می آید، درک متقابل این الگوهای رفتاری است. درک این که سکوت مردان در چت ها به معنای بی احساسی نیست و حضور چشمگیر زنان در شبکه های اجتماعی به معنای بیکاری نیست. هر دو جنس درحال سعی برای سازگاری با جهان پرشتاب مدرن هستند؛ یکی با ابزار منطق و محاسبه و دیگری با ابزار ارتباط و احساس. شناخت این تفاوت ها می تواند به کاهش تنش های خانوادگی ناشی از فضای مجازی کمک کرده و قضاوتی منصفانه تر را جایگزین نگاه های کلیشه ای کند. بطور خلاصه برای یک مرد ایرانی، گوشی هوشمند در درجه اول یک شعبه بانک سیار و یک نقشه هوشمند برای فرار از ترافیک شهری است. بنابراین، اگر مردان بدنبال مسیرِ خیابان در گوشی خود می گردند، زنان اغلب بدنبال مسیرِ زندگی و ارتقاء کیفیت زیستِ خود و خانواده هستند. وقتی مردی در مهمانی یا خانه سر در گوشی خود دارد، پیش فرض ذهنی اطرافیان و حتی همسرش این است که او مشغول انجام کاری ضروری، چک کردن ایمیل کاری، بررسی حساب بانکی یا پیگیری اخبار مهم می باشد.
منبع: سئو بوی
